[عبارت]

ein Schuss in den Ofen sein

/aɪn ʃʊs ɪn deːn oːfən zaɪn/

1 شکست بودن ناکامی بودن

  • 1.Das war ja wohl ein Schuss in den Ofen.
    1. آن (قطعا) به طور کامل یک شکست بود.
  • 2.Wie läuft denn das neue Lokal bei euch in der Straße? - lch glaube, das ist ein Schuss in den Ofen. Es kommen nicht viele Gäste.
    2. رستوران جدید شما در خیابان چگونه است؟ - من فکر می‌کنم که یک ناکامی است. مهمان‌های زیادی نمی‌آیند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "یک تیر [ضربه] در اجاق بودن" است و از آنجایی که نانوا تنها کسی است که توانایی این کار را دارد؛ این عبارت احتمالا به افرادی اشاره دارد که بدون دانش سعی در جابجایی تنور دارند و به همین علت به "شکست" و "ناکامی" کنایه می‌زند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان