[اسم]

die Einführung

/ˈaɪ̯nfyːʁʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Einführungen] [ملکی: Einführung]

1 مقدمه معرفی

مترادف و متضاد Anleitung Unterweisung
  • 1.Ich habe von der Einführung nichts verstanden.
    1. من از مقدمه هیچ‌چیز نفهمیدم.
  • 2.Leider habe ich die Einführung des Kurses verpasst.
    2. متأسفانه من مقدمه دوره را از دست دادم.
کاربرد واژه Einführung به معنای مقدمه
واژه Einführung در این کاربرد به معنای مقدمه یا معرفی است. مثلاً معرفی یک محصول جدید، یا مقدمه یک همایش.
البته Einführung گاهی اشاره‌ای به مطالب اولیه مرتب با یک موضوع هم دارد، مثلاً "eine kurzweilige Einführung in die Physik" (یک مقدمه کوتاه از فیزیک)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان