مترادف و متضاد
auf etwas kommen
sich besinnen
sich erinnern
vergessen
jemandem einfallen
یاد کسی افتادن
Mir ist wieder eingefallen, wie das Buch heißt.
دوباره یادم افتاد آن کتاب چه نام دارد.
jemandem etwas (Akk.) einfallen
کسی را یاد چیزی انداختن
Da fällt mir etwas ein.
اینجا من را یاد چیزی میاندازد.
کاربرد واژه einfallen به معنای به یاد آوردن
einfallen درواقع به حالتی اشاره میکند که چیزی بهصورت ناگهانی به فکر شما میرسد یا چیزی را بهصورت ناگهانی به یاد میآورید. به مثال زیر توجه کنید:
.Da fällt mir etwas ein (اینجا من را یاد چیزی می اندازد.)
یعنی با دیدن اینجا ناگهان به یاد چیزی افتادم. البته einfallen همیشه به معنای به یاد افتادن نیست. گاهی به معنای آمدن ناگهانی یک ایده است. به مثال زیر توجه کنید:
.Mir jetzt eine rettende Idee einfallen (الان یک ایده فوق العاده به ذهنم آمد.)