[فعل]

entgegenwirken

/ɛntˈɡeːɡn̩ˌvɪʁkn̩/
فعل گذرا
[گذشته: wirkte entgegen] [گذشته: wirkte entgegen] [گذشته کامل: entgegengewirkt] [فعل کمکی: haben ]

1 مبارزه کردن

  • 1.Die Bäume am Hang helfen, der Erosion entgegenzuwirken.
    1. درختان سراشیبی برای مبارزه‌کردن با فرسایش کمک می‌کنند.
  • 2.Die Regierung musste der zunehmenden Korruption entgegenwirken.
    2. دولت می‌بایست با فساد روبه‌افزایش مبارزه می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان