[صفت]

erleichtert

/ɛɐ̯ˈlaɪ̯çtɐt/
غیرقابل مقایسه

1 آرام‌شده تسکین‌یافته

  • 1.Ich bin erleichtert, dass es ihr besser geht.
    1. من آرام شدم از اینکه حال او بهتر است.
  • 2.Nach seiner letzten Prüfung war Thomas in einer sehr erleichterten Stimmung.
    2. "توماس" بعد از آخرین آزمونش در حالت روحی‌ای بسیار تسکین‌یافته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان