[صفت]

erste

/ˈeːɐ̯stə/
غیرقابل مقایسه

1 اولین نخستین

  • 1.Wir haben uns über den ersten Schnee gefreut.
    1. ما برای اولین برف (که بارید) شادی کردیم.
  • 2.Wir wollen erste Entscheidungen treffen.
    2. ما می‌خواهیم نخستین تصمیمات را بگیریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان