[فعل]

fördern

/ˈfœʁdɐn/
فعل گذرا
[گذشته: förderte] [گذشته: förderte] [گذشته کامل: gefördert] [فعل کمکی: haben ]

1 استخراج کردن

مترادف و متضاد abbauen gewinnen schürfen
  • 1.Die Stadt fördert viele Sportprojekte.
    1. شهر پروژه های ورزشی زیادی را پیش می برد.
Kohle/Erze/... fördern
زغال سنگ/سنگ معدن/... استخراج کردن

2 حمایت کردن پشتیبانی کردن

مترادف و متضاد helfen protegieren unterstützen
jemanden fördern
کسی را حمایت کردن [پشتیبانی کردن]
  • 1. Die Stadt fördert viele Sportprojekte.
    1. شورای شهر پروژه های ورزشی زیادی را حمایت می‌کند.
  • 2. Sie hat unsere Arbeit gefördert.
    2. او از کار ما حمایت کرد.
  • 3. Sie hat viele junge Künstler gefördert.
    3. او از خیلی هنرمندان جوان حمایت کرد.
  • 4. Wir fördern die Zusammenarbeit zwischen Unternehmen.
    4. ما از همکاری بین شرکت‌ها پشتیبانی می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان