[صفت]

förmlich

/ˈfœʁmlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: förmlicher] [حالت عالی: förmlichsten]

1 رسمی تشریفاتی

  • 1.Die Begrüßung des Redners war sehr förmlich und umständlich.
    1. خوشامدگویی سخنران رسمی و طولانی بود.
  • 2.Unser Chef ist etwas förmlich und steif.
    2. رئیس من اندکی خشک و رسمی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان