[فعل]

füttern

/ˈfʏtɐn/
فعل گذرا
[گذشته: fütterte] [گذشته: fütterte] [گذشته کامل: gefüttert] [فعل کمکی: haben ]

1 غذا دادن

  • 1.Der Bauer steht bei Sonnenaufgang auf, um die Schweine zu füttern.
    1. کشاورز با طلوع خورشید برای غذادادن به خوک‌ها بیدار می‌شود.
  • 2.Er hat seine Katze gefüttert.
    2. او به گربه‌اش غذا داد.
  • 3.Es ist im Zoo nicht erlaubt, die Tiere zu füttern.
    3. در باغ وحش غذادادن به حیوانات ممنوع است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان