[اسم]

das Fenster

/ˈfɛnstɐ/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Fenster] [ملکی: Fensters]

1 پنجره

  • 1.Darf ich das Fenster zumachen?
    1. می‌توانم پنجره را ببندم؟
  • 2.Darf ich einen Moment das Fenster aufmachen?
    2. اجازه هست یک لحظه پنجره را باز کنم؟
  • 3.Stell die Pflanzen näher ans Fenster, sie brauchen mehr Licht!
    3. گیاهان را نزدیک‌تر به پنجره بگذار، آن‌ها به نور بیشتری نیاز دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان