[اسم]

die Ferien(pl)

/ˈfeːʀi̯ən/
قابل شمارش جمع
[ملکی: Ferien]

1 تعطیلات

مترادف و متضاد Reisezeit Urlaub Urlaubszeit
  • 1.In den Ferien fahre ich nach Griechenland.
    1. در تعطیلات من به یونان می‌روم.
  • 2.Nicht alle Schüler verreisen. Einige bleiben in den Ferien zu Hause.
    2. همه دانش‌آموزان به مسافرت نمی‌روند. بعضی‌ها (در) تعطیلات در خانه می‌مانند.
  • 3.Sie verbringen die Ferien an der See.
    3. آن‌ها تعطیلات را کنار دریا سپری می‌کنند.
Ferien machen
به تعطیلات رفتن
  • Wollen Sie hier Ferien machen?
    این‌جا می‌خواهید به تعطیلات بروید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان