[اسم]

der Frühling

/ˈfʀyːlɪŋ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Frühlinge] [ملکی: Frühlings]

1 بهار

  • 1.Der Winter ist vorbei, der Frühling kommt.
    1. زمستان تمام شده‌است، بهار می‌آید.
  • 2.Diese Blumen blühen schon im Frühling.
    2. این گل‌ها تازه در بهار شکوفه می‌دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان