[فعل]

frittieren

/fʀɪˈtiːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: frittierte] [گذشته: frittierte] [گذشته کامل: frittiert] [فعل کمکی: haben ]

1 روغن‌پزی کردن

  • 1.Die Kartoffelchips werden frittiert.
    1. چیپس‌های سیب زمینی روغن پزی شدند.
توضیحاتی در رابطه با این فعل
روغن‌پزی کردن یکی از روش‌های پخت‌وپز است. در این روش موادغذایی در روغن داغ و فراوان، با درجهٔ حرارت بیش از ۱۰۰ درجه پخته می‌شوند. تفاوتی که این روش با آب‌پز کردن دارد، این است که نقطه جوش روغن بیش از ۱۰۰ درجه است و مواد به سرعت پخته می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان