Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . رنگشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
gefärbt
/ɡəˈfɛʁpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gefärbter]
[حالت عالی: gefärbtesten]
1
رنگشده
رنگآمیزیشده، ملون
1.gefärbtes Haar
1. مو رنگشده
2.Sie hat blond gefärbte Haare.
2. او موهای بور رنگشدهای دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gefängnis
gefälscht
gefälligst
gefälligkeit
gefällig
gefäß
gefüge
gefügig
gefühl
gefühllos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان