[اسم]

die Gemeinde

/ɡəˈmaɪ̯ndə/
قابل شمارش مونث
[جمع: gemeinden] [ملکی: gemeinde]

1 بخش محله، قسمت

  • 1.Alle Mitglieder der Gemeinde teilten ihre Ressourcen.
    1. همه اعضای بخش، منابع خود را تقسیم می‌کردند.
  • 2.Die Stadt ist in sechs Gemeinden eingeteilt.
    2. شهر به شش محله تقسیم شده‌‌است.

2 اجتماع جماعت

  • 1.Die Gemeinde hat viel Geld für den Straßenbau ausgegeben.
    1. اجتماع پول زیادی را برای ساخت خیابان خرج کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان