[صفت]

geschmacklos

/ɡəˈʃmakloːs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: geschmackloser] [حالت عالی: geschmacklosesten]

1 بی‌مزه بدون طعم

  • 1.Diese Brühe ist ja völlig geschmacklos!
    1. این براث که کاملا بی‌مزه است!
  • 2.Sauberes Wasser ist normalerweise geschmacklos.
    2. آب تمیز معمولا بدون طعم است.

2 نامناسب نابجا

  • 1.Das Haus hat eine geschmacklose Einrichtung.
    1. خانه یک چیدمان نامناسب دارد.
  • 2.Ich fand ihren Kommentar geschmacklos.
    2. به نظر من تفسیر او نابجا بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان