Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مرده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
gestorben
/ɡəˈʃtɔʁbən/
غیرقابل مقایسه
1
مرده
فوتشده، از دنیا رفته
1.Ich setze neben meine gestorbene Mutter.
1. من کنار مادر فوتشدهام نشستهام.
2.Manche glauben, dass Engel gestorbene Menschen sind.
2. بعضیها بر این باورند که فرشتهها افراد از دنیا رفته هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gestohlen
gestochen
gestirn
gestikulieren
gestik
gestoßen
gestrampel
gestreift
gestresst
gestrichen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان