[اسم]

die Gewalt

/ɡəˈvalt/
قابل شمارش مونث
[جمع: Gewalten] [ملکی: Gewalt]

1 زور اجبار

  • 1.Die Tür ließ sich nur mit Gewalt öffnen.
    1. این در فقط با زور باز می‌شود.
  • 2.Nur mit Gewalt konnte er gestoppt werden.
    2. تنها با اجبار ممکن بود که او متوقف بشود.

2 خشونت

  • 1.Die Polizei muss hemmungslose Gewalt verhindern.
    1. پلیس باید از خشونت کنترل‌نشده جلوگیری کند.
  • 2.Ich mag keine Filme, in denen Gewalt vorkommt.
    2. من هیچ‌کدام از فیلم‌هایی که در آنها خشونت اتفاق می‌افتد، دوست ندارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان