Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . عظیم
2 . مقتدر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
gewaltig
/ɡəˈvaltɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gewaltiger]
[حالت عالی: gewaltigsten]
1
عظیم
بزرگ، زیاد
1.Die Sonne produziert eine gewaltige Menge an Energie.
1. خورشید مقدار عظیمی از انرژی تولید میکند.
2.Zwischen diesen beiden Ländern gibt es gewaltige Unterschiede.
2. بین این دو کشور تفاوت زیادی وجود دارد.
2
مقتدر
نیرومند
1.Angst und Neid als die gewaltigsten Triebkräfte
1. ترس و حسادت به عنوان نیرومندترین نیروهای غریزی
2.Er war der gewaltigste Mann Frankreichs.
2. او مقتدرترین مرد فرانسه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
gewaltfrei
gewaltenteilung
gewalt
gewahrsam
gewagt
gewaltlos
gewaltlosigkeit
gewaltsam
gewalttätig
gewalttätigkeit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان