[اسم]

die Gewissheit

/ɡəˈvɪshaɪ̯t/
قابل شمارش مونث
[جمع: Gewissheiten] [ملکی: Gewissheit]

1 یقین اطمینان

  • 1.Der Anwalt trug seine Argumente mit Gewissheit vor.
    1. وکیل استدلال‌هایش را با اطمینان ارائه کرد.
  • 2.Gewissheit über etwas erlangen
    2. درباره چیزی یقین پیدا کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان