Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . فرضیه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Hypothese
/ˌhypoˈteːzə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Hypothesen]
[ملکی: Hypothese]
1
فرضیه
انگاره
مترادف و متضاد
auffassung
behauptung
1.Der Sprecher erläuterte seine Hypothese.
1. سخنران، فرضیهاش را شرح داد.
2.Ich möchte diese überraschende Hypothese hören.
2. من تمایل دارم این فرضیه غیرمنتظره را بشنوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hypothek
hypotenuse
hypochondrisch
hypochonder
hypnotisieren
hypothetisch
hysterie
hysterisch
hyperaktiv
hyäne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان