[عبارت]

in den sauren Apfel beißen

/ɪn deːn ˈzaʊ̯ʀən ˈapfl̩ ˈbaɪ̯sn̩/

1 بر خلاف میل (به کاری) عمل کردن (به انجام کاری) مجبور بودن

  • 1.Ich werde wohl in den sauren Apfel beißen und die Nachtschicht übernehmen.
    1. من می‌خواهم بر خلاف میلم عمل کنم و شیفت شب را بپذیرم.
  • 2.Um die Situation zu verbessern, müsste Japan in den sauren Apfel beißen.
    2. برای بهبود دادن وضعیت، ژاپن می‌بایستی بر خلاف میلش عمل می‌کرد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت"به سیب ترش گاز زدن" است و کنایه از "اجبار به انجام کار ناخوشایندی" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان