[حرف اضافه]

infolge

/ɪnˈfɔlɡə/
[همراه: genetive]

1 بر اثر به‌دلیل، در پی، به‌خاطر

مترادف و متضاد aufgrund dank wegen
  • 1.Infolge der Medikamente fühle ich mich jetzt viel besser.
    1. من حالا به‌خاطر داروها حال خیلی بهتری دارم.
  • 2.Infolge seiner schweren Erkrankung verstarb mein Nachbar letzten Montag.
    2. همسایه‌ام بر اثر سرماخوردگی شدیدش دوشنبه گذشته مرد.
  • 3.infolge von Massenerkrankungen ist der Betrieb nicht arbeitsfähig.
    3. شرکت در پی بیماری‌های زیاد قادر به کار نیست.
infolge von
بر اثر، به‌دلیل، در پی، به‌خاطر
  • Infolge von Krankheit musste ich die letzten Lektionen versäumen.
    به‌خاطر بیماری مجبور شدم درس‌های آخر را از دست بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان