[عبارت]

ins Gras beißen

/ɪns ˈɡʀaːs ˌbaɪ̯sn̩/

1 مردن

  • 1.Der Täter hat vielen Leuten das Leben schwer gemacht, aber am Ende musste er ins Gras beißen.
    1. مجرم زندگی بسیاری از مردم را سخت کرد ولی او بایستی در نهایت می‌مرد.
  • 2.Im Krieg bissen Soldaten reihenweise ins Gras.
    2. سربازان در جنگ به ترتیب می‌میرند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "در چمن گاز زدن" است و احتمالا از ادبیات کهن که در آن مرگ قهرمانان به صورت اساطیری شکل می‌گرفته وارد زبان عامیانه شده است و کنایه از "مردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان