[قید]

insbesondere

/ɪnsbəˈzɔndəʁə/
غیرقابل مقایسه

1 به خصوص

  • 1.Alle Besucher, insbesondere die Kinder, fanden den Clown lustig.
    1. همه تماشاگران به خصوص کودکان دلقک را بانمک یافتند.
  • 2.Ich hasse Insekten, insbesondere Wespen.
    2. من از حشرات به خصوص زنبورها متنفرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان