[قید]

intuitiv

/ˌɪntuiˈtiːf/
قابل مقایسه

1 به‌طور شهودی ادراکی

مترادف و متضاد diskursiv
  • 1.Intuitiv traf er die richtige Entscheidung.
    1. او تصمیم درست را به‌طور شهودی گرفت.
  • 2.Sie müssen den Zusammenhang intuitiv erkennen.
    2. شما باید رابطه‌ را به‌طور شهودی درک کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان