[اسم]

die Jugend

/ˈjuːɡənt/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Jugend]

1 جوانی

  • 1.In ihrer Jugend war sie eine gute Sportlerin.
    1. در جوانیش او یک ورزشکار خوب بود.
  • 2.In meiner Jugend habe ich mich sehr für Musik interessiert.
    2. در جوانی‌ام من خیلی به موسیقی علاقه داشتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان