[صفت]

kaltblütig

/ˈkaltˌblyːtɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: kaltblütiger] [حالت عالی: kaltblütigsten]

1 خونسرد آرام

مترادف و متضاد ruhig souverän
  • 1.Er ist außergewöhnlich skrupellos und kaltblütig.
    1. او بیش از اندازه بی‌وجدان و خونسرد است.
  • 2.Sie ist ein kaltblütiger Mensch.
    2. او یک آدم خونسرد است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان