[اسم]

der Kern

/kɛʁn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Kerne] [ملکی: Kern(e)s]

1 هسته مرکز، اساس

  • 1.Der Kern der Demokratie ist die Wahlfreiheit.
    1. اساس دموکراسی، انتخاب آزاد است.
  • 2.Die Geschäftsleitung bildet den Kern des Unternehmens.
    2. مدیریت، هسته مرکزی شرکت را می‌سازد.
  • 3.Meine Stadt hat einen großen industriellen Kern.
    3. شهر من یک هسته صنعتی بزرگ دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان