[صفت]

klar

/klaː(ɐ̯)/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: klarer] [حالت عالی: klarste-]

1 شفاف واضح، مشخص

  • 1.Das Wasser in dem See ist klar und sauber.
    1. آب دریاچه شفاف و تمیز است.
  • 2.Leider haben wir bei der Bahn keine klare Auskunft bekommen.
    2. متأسفانه ما از قطار هیچ اطلاعات روشنی نگرفتیم.
  • 3.Sie müssen noch mehr Deutsch lernen. – Ja, das ist mir klar.
    3. شما باید بیشتر آلمانی بیاموزید. - بله، این برای من واضح است.
[حرف ندا]

klar

/klaː(ɐ̯)/

2 معلوم است البته

  • 1.Kommst du mit? – Klar!
    1. تو هم با ما میایی؟ – معلوم است!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان