[اسم]

der Koch

/kɔχ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Köche] [ملکی: Koch(e)s] [مونث: Köchin]

1 آشپز

  • 1.Ein Freund von mir ist Koch in einem teuren Restaurant.
    1. یکی از دوستان من در یک رستوران گران‌قیمت آشپز است.
  • 2.In diesem Restaurant arbeitet ein ausgezeichneter Koch.
    2. در این رستوران یک آشپز فوق‌العاده کار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان