[صفت]

konservativ

/ˌkɔnzɛʁvaˈtiːf/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: konservativer] [حالت عالی: konservativsten]

1 محافظه‌کارا سنت گرا

  • 1.Die konservativen Parteien sind gegen die Schulreform.
    1. احزاب محافظه‌کار مخالف اصلاح مدرسه هستند.
  • 2.Unser neuer Chef ist nicht konservativ wie sein Vorgänger.
    2. رئیس جدید ما مثل سلف خود محافظه‌کار نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان