[فعل]

kreischen

/ˈkʀaɪ̯ʃn̩/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: kreischte] [گذشته: kreischte] [گذشته کامل: gekreischt] [فعل کمکی: haben ]

1 جیغ کشیدن

  • 1.Die Fans kreischten, als die Band auf der Bühne erschien.
    1. طرفداران جیغ کشیدند وقتی که گروه موسیقی بر روی صحنه حاضر شد.
  • 2.Sie kreischte.
    2. او جیغ کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان