[اسم]

das Lager

/ˈlaːɡɐ/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Lager] [ملکی: Lagers]

1 انبار

  • 1.Das eine Ersatzteil haben wir auf Lager, das andere bestellen wir.
    1. ما یکی از قطعات یدکی را در انبار داریم، بقیه را سفارش می‌دهیم.
  • 2.Den Schuh haben wir in Ihrer Größe nicht im Laden. Ich schau mal im Lager.
    2. کفش اندازه شما را در مغازه نداریم. من در انبار را نگاه می‌کنم.

2 اردوگاه

  • 1.Die Schulklasse fuhr in den Sommerferien ins Lager.
    1. (بچه‌های) کلاس مدرسه در تعطیلات تابستان به اردوگاه رفتند.
  • 2.Unsere Kinder fahren im Sommer ins Lager.
    2. بچه‌های ما تابستان به اردوگاه می‌روند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان