[اسم]

die Massentierhaltung

/ˈmasn̩ˌtiːɐ̯haltʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Massentierhaltungen] [ملکی: Massentierhaltung]

1 دامپروری کارخانه‌ای دامپروری بزرگ‌مقیاس

  • 1.Massentierhaltung ist nicht nur eine Frage des Tierschutzes.
    1. دام‌پروری بزرگ‌مقیاس تنها یک مسئله در حمایت از حیوانات نیست.
  • 2.Mein Vater arbeitet in einer Massentierhaltung.
    2. پدر من در یک دامپروری بزرگ‌مقیاس کار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان