[اسم]

der Mechatroniker

/meːçatʁoːnɪkɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Mechatroniker] [ملکی: Mechatronikers] [مونث: Mechatronikerin]

1 کارشناس مکاترونیک

  • 1.Er absolvierte eine Ausbildung zum Mechatroniker.
    1. او یک دوره را به‌عنوان کارشناس مکاترونیک تمام کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان