[اسم]

der Meißel

/ˈmaɪ̯sl̩/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Meißel] [ملکی: Meißels]

1 اسکنه مغار

  • 1.Der Bildhauer konnte seinen Meißel nicht finden.
    1. مجسمه‌ساز نمی‌توانست اسکنه‌اش را پیدا کند.
  • 2.Der Zimmermann formte das Holz mit einem Meißel.
    2. نجار چوب را با یک مغار شکل داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان