[فعل]

missen

/ˈmɪsn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: misste] [گذشته: misste] [گذشته کامل: gemisst] [فعل کمکی: haben ]

1 دلتنگ شدن از دست دادن

  • 1.Ich will ihn nicht missen.
    1. من دلم برایش تنگ نمی‌شود.
  • 2.Ich will nicht eine Erfahrung missen.
    2. من نمی‌خواهم یک تجربه را از دست بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان