[فعل]

missglücken

/mɪsˈɡlʏkn̩/
فعل ناگذر
[گذشته: missglückte] [گذشته: missglückte] [گذشته کامل: missglückt] [فعل کمکی: sein ]

1 شکست‌ دادن مغلوب‌ ساختن

مترادف و متضاد fehlschlagen keinen Erfolg haben misslingen glücken
  • 1.Der erste Schuss missglückte ihm.
    1. تیر اول او را شکست داد.
  • 2.Sogar eine perfekt ausgeführte Technik wird missglücken, falls sie zur falschen Zeit ausgeführt wird.
    2. حتی یک فن‌آوری کاربردی عالی شکست می‌خورد اگر در زمانی اشتباه اجرایی بشود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان