[حرف اضافه]

mithilfe

/mɪtˈhɪlfə/
[همراه: genetive]

1 با کمک به‌وسیله

مترادف و متضاد anhand mittels
  • 1.Mithilfe der Ergebnisse sollen eigene internationale Projekte entwickelt werden.
    1. باید برخی پروژه‌های بین‌المللی خودمان به‌وسیله نتایج توسعه یابد.
  • 2.Mithilfe seiner Sekretärin konnte er alle Akten rechtzeitig sichten.
    2. با کمک منشی‌اش، او می‌توانست همه فعالیت‌ها را به‌موقع زیر وارسی کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان