[صفت]

obdachlos

/ˈɔpdaxˌloːs/
غیرقابل مقایسه

1 بی‌خانمان بی‌سرپناه

مترادف و متضاد unbehaust wohnungslos
  • 1.Er hat endlich ein Zuhause gefunden und ist nicht mehr obdachlos.
    1. او بالاخره یک خانه پیدا کرد و دیگر بی‌خانمان نیست.
  • 2.Sie waren obdachlose Flüchtlinge.
    2. آن‌ها پناهندگانی بی‌سرپناه بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان