[اسم]

der Plan

/plaːn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Pläne] [ملکی: Plan(e)s]

1 نقشه

  • 1.Haben Sie einen Plan von Berlin?
    1. آیا نقشه برلین را داری؟
  • 2.Hast du einen Plan des Grundstücks?
    2. آیا نقشه قطعه زمین را داری؟
  • 3.Ich kaufe mir einen Stadtplan.
    3. من یک نقشه شهر می‌خرم.

2 طرح برنامه، نقشه

  • 1.Der neue Finanzplan muss genehmigt werden.
    1. طرح مالی جدید باید تائید شود.
  • 2.Was macht ihr im Sommer? – Ich weiß noch nicht, wir haben noch keine Pläne.
    2. تابستان چه می‌کنی؟ - هنوز نمی‌دانم، ما هنوز هیچ برنامه‌ای نداریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان