[فعل]

planen

/ˈplaːnən/
فعل گذرا
[گذشته: plante] [گذشته: plante] [گذشته کامل: geplant] [فعل کمکی: haben ]

1 طراحی کردن طرح ریزی کردن، برنامه ریزی کردن

  • 1.Wir haben geplant, diesmal im Urlaub nach Österreich zu fahren.
    1. ما برنامه‌ریزی کردیم که این بار تعطیلات به اتریش برویم.
etwas (Akk.) planen
چیزی را برنامه ریزی کردن
  • ein Projekt planen
    پروژه‌ای را برنامه‌ریزی کردن
gut/genau/... planen
خوب/دقیق/... برنامه‌ریزی کردن
  • Die Reise war gut geplant.
    سفر به خوبی برنامه ریزی شده‌ بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان