[اسم]

das Profil

/pʀoˈfiːl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Profile] [ملکی: Profils]

1 نمایه پروفایل

  • 1.Der Bewerber hat ein ideales Profil für die Position.
    1. متقاضی، یک پروفایل ایده‌آل برای جایگاه دارد.
  • 2.Ich halte mein Profil in sozialen Netzwerken gerne aktuell.
    2. من نمایه خود در شبکه‌های اجتماعی را به‌روز نگاه می‌دارم.

2 نیم‌رخ

  • 1.Es ist Profil eines Mannes auf einem Gemälde.
    1. این نیم‌رخ یک مرد بر روی یک تابلو است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان