Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . پیشبینی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
prognostizieren
/pʁoɡnɔstiˈt͡siːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: prognostizierte]
[گذشته: prognostizierte]
[گذشته کامل: prognostiziert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
پیشبینی کردن
مترادف و متضاد
voraussagen
vorhersagen
1.Experten prognostizieren eine Zunahme des Energiebedarfs.
1. کارشناسان افزایش نیاز به انرژی را پیشبینی میکنند.
2.Fachleute prognostizieren für nächstes Jahr eine positive wirtschaftliche Entwicklung.
2. متخصصین برای سال آینده یک رشد اقتصادی مثبت پیشبینی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prognose
profund
profitieren
profit
profisportler
programm
programmhöhepunkt
programmieren
programmierer
programmiersprache
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان