Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . هزینه دادرسی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Prozesskosten(pl)
/pʀoˈʦɛsˌkɔstn̩/
قابل شمارش
جمع
[ملکی: Prozesskosten]
1
هزینه دادرسی
1.die Prozesskosten tragen
1. متحمل هزینه دادرسی شدن
2.Er bekam die Prozesskosten, nachdem er den Fall gewonnen hatte.
2. او پس از آنکه در پرورنده پیروز شد هزینه دادرسی را دریافت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
prozessieren
prozess
prozentzahl
prozentual
prozent
prozessor
promillegrenze
prunk
prächtig
prädestiniert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان