Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . از وسط
2 . مایل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
quer
/kveːɐ̯/
غیرقابل مقایسه
1
از وسط
از میان
1.Ich muss zu meiner Arbeit quer durch die ganze Stadt fahren.
1. من باید برای رفتن سر کار دقیقا از وسط تمام شهر رد بشوم.
2
مایل
کج
1.Der Bus stand quer auf der Straße.
1. اتوبوس به صورت مایل در خیابان قرار داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
quengeln
quellwasser
quellenangabe
quellen
quelle
quere
querstraße
querulant
quetschen
quetschung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان