[اسم]

der Ratschlag

/ˈʀaːtˌʃlaːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Ratschläge] [ملکی: Ratschlag(e)s]

1 نصیحت توصیه

  • 1.Danke, dein Ratschlag hat mir sehr geholfen.
    1. ممنون، پیشنهاد تو خیلی به من کمک کرد.
  • 2.Meine Tochter nimmt meine Ratschläge nicht an.
    2. دختر من نصیحت من را قبول نمی‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان