[صفت]

reißerisch

/ˈʀaɪ̯səʀɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: reißerischer] [حالت عالی: reißerischsten]

1 جنجالی آشوبگر

مترادف و متضاد aufdringlich exklamatorisch schrill
  • 1.Die Medien berichten reißerisch darüber.
    1. رسانه‌ها درباره آن جنجالی گزارش می‌دهند.
  • 2.Sie waren nur reißerische Schlagzeilen.
    2. آن‌ها تنها تیترهای جنجالی بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان