[صفت]

reich

/ʁaɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: reicher] [حالت عالی: reichste-]

1 پولدار ثروتمند

  • 1.Durch kluge Exportgeschäfte ist er reich geworden.
    1. او با تجارت‌های هوشمندانه حوزه صادرات خود، پولدار شده‌است.
  • 2.Reich kann man in meinem Beruf nicht werden, aber ich verdiene recht gut.
    2. آدم نمی‌تواند در این شغل من پولدار شود، اما من پول خوبی درمی‌آورم.
  • 3.Sie leben in einem reichen Land.
    3. آن‌ها در کشور ثروتمندی زندگی می‌کنند.
  • 4.Wenn ich reich wäre, würde ich eine Weltreise machen.
    4. اگر پولدار شدم، به سفر دور دنیا می‌روم.

2 غنی سرشار

reich an etwas (Dat.) sein
غنی [سرشار] از چیزی بودن
  • 1. Der Asteroid war reich an Nitrit.
    1. شهاب از "نیتریت" غنی بود.
  • 2. Dieses Wasser ist reich an Mineralsalzen
    2. این آب سرشار از نمک معدنی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان