Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . پولدار
2 . غنی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
reich
/ʁaɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: reicher]
[حالت عالی: reichste-]
1
پولدار
ثروتمند
1.Durch kluge Exportgeschäfte ist er reich geworden.
1. او با تجارتهای هوشمندانه حوزه صادرات خود، پولدار شدهاست.
2.Reich kann man in meinem Beruf nicht werden, aber ich verdiene recht gut.
2. آدم نمیتواند در این شغل من پولدار شود، اما من پول خوبی درمیآورم.
3.Sie leben in einem reichen Land.
3. آنها در کشور ثروتمندی زندگی میکنند.
4.Wenn ich reich wäre, würde ich eine Weltreise machen.
4. اگر پولدار شدم، به سفر دور دنیا میروم.
2
غنی
سرشار
reich an etwas (Dat.) sein
غنی [سرشار] از چیزی بودن
1. Der Asteroid war reich an Nitrit.
1. شهاب از "نیتریت" غنی بود.
2. Dieses Wasser ist reich an Mineralsalzen
2. این آب سرشار از نمک معدنی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
reibungslos
reibung
reibfläche
reiben
reibe
reichen
reichhaltig
reichhaltigkeit
reichlich
reichtagsgebäude
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان